آمار بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند... - مبارز(یک بچّه مسلمان)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مبارز(یک بچّه مسلمان)

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

چهارشنبه 89 تیر 9 ساعت 1:40 صبح

گفت: برید کشتی بسازید، خدا با ماست

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: شادی روح امام و شهداء صلوات

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: سربازان من توی گهواره اند

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: یه روزی انتقام سیلی زهرا رو می گیریم...

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: فان حزب الله هم الغالبون

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: عشقمون ولایت فقیه امام و آقاست...

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: ما مرگ را در بغل گرفتیم!

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: شیمایی ام، خون بالا می یارم..

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: کجا رفت خون شهداء...

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: شوروری هم میره...

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: مبارزم! بچه مسلمون!

بعضی نگاه کردند...بعضی خندیدند...

گفت: آقا اومد....

ما شروع کردیم به خندیدن

التماس دعا مبارز( یک بچّه مسلمان


نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دوریش
تناقض راه شهدا و جنبش سبز
گروه یوتوبی-عملیات شهید حسین غلام کبیری
همکاری در گروه یوتوبی
تو برای خدا کار نمی کنی...
[عناوین آرشیوشده]


Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
وبلاگ-کلیپ موبایل مبارز