خاطره ای از شاعر استاد ژولیده نیشابوری!
خوب بگذریم استاد ژولیده نیشابوری مریض بود و در بستر خوابیده بود...او بخاطر فرزند شهیدش به ورامین آمده بود. او را به خاطر شعرهایش که در وصف امام و ضد شاه بود، مدتی زندانی کرده بودند.
استاد خاطر جالبی را هم تعریف کرد....روزی روزگاری پادشاهی به وزیرش می گوید برو جواب این سوال های را بیاور و اگر نیاوری مجازات می شوی؟ سوال این بود که خدا چه می خورد؟ و خدا چه می پوشد؟ وزیر در این سوال گیر کرد...او می دانست که خداوند نه جسم است که چیزی بخورد و نه چیزی بپوشد!! اما پس جستجو جواب سوال ها را یافت...او گفت: خداوند غم بندگانش را می خورد و گناهنشان را می پوشاند!(نقل به مضمون)
چند روز پیش اولین سالگرد این شاعر مخلص بود...شادی روحش یک صلوات بفرستید!!
نکات المبارزیه فی کلام بچّه مسلمون!!!
+ از آنجایی که این صدا و سیمای ضرغامی دل خوشی از ما نداشت...دوربینی که ما در حضور استاد بودیم...تا به ما می رسید ...از ما نمی گرفت...!!! بماند ما یه یکبار دیگری هم به دیدار استاد رفتیم!!
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ