هیچ گاه اسارت جسمی ، درون ازادی خواه را در خود نگه نخواهد داشت ، حتی همچون پرتاب تیری از کمان به سوی نقطه ی منتخب رها خواهد شد. در تنگنا ماندن ، اوج گیری درونی را میتواند پر و بال دهد و صعود را در این مسیر نهایی فراهم سازد . معمولا دید ظاهری و افکار غلط ،حبس را عامل فنا پذیری میداند اما با کمی تعمق در آن انفجاری چون نور در درون را برای ما نمایان خواهد کرد .
اینکه صدای در گلو مانده در نهایت فریادی را در بر دارد شکی نیست اما گاه احتمال سکوتی معنادار را میتوان داشت که در آخر به فریادی بالاتر از فریاد ظاهری ختم میشود و صدای ان ، در ذهن ما طنین انداز شدنی ست.
حال که از تن درگیر حاج احمد متوسلیان سالها میگذرد هرروز این بانگ از عمق وجود ایشان بلندتر میشود و از درون ازاد طلب خویش حکایت میکند . نگرش ما این رهایی طلبی را که منجر به پرواز میشود نشئت گرفته از یک منبع ازاد و بدون تعلق میداند در واقع بعد درونی در کنار یک دید الهی برداشته شده ازهمان منبع قرار میگیرد و جهت درستی را از نشانه گرفتن هدف به ما نشان میدهد . همین بینش الهی که عامل اصلی برای پی بردن ما به موضوعات میشود شخص را با خود یکی میکند و تبعیت را با خود همراه میکند که سرانجام انسان را چون دستهایی جدا ناپذیر به هم متصل میکند . همین منبع که نام اسلام برگزیده ی اوست دراثبات حقیقت و بیان حقانیت گام برداشته و چطور میتواند از ما انتظار همراهی نداشته باشد و ما نیز چطور میتوانیم از وجودی ماندگار که از ماندن حقیقت استوار شده و در پی روشنایی ست انتظار خاموشی را داشته باشیم ، و همان طور که داشتن حضوری جاوید واثبات ان در گرو نقشی دائمی می باشد ، و همین درارام و قرار نداشتن نهفته هرچند توانایی ذکر ان با قلم نیست ولی انسان را تشنه تر از گذشته میکند تا بیش از پیش در پی یافتن واقعیت باشد واقعیتی حیاتی همچون اب که اگر به کج راهه سمت و سو داشته باشد سرابی بیش برای ما نخواهد داشت
همان طور که حاج احمد زنده بودن را در حرکت دنبال میکند و ایستادن را ضد وچود داشتن و چاوید شدن میداند و تا نشانی از این جنبش و پویایی را در زمین نکوباند و اثری از حقیقت را در انتهای بی انتهای افق نمایان نکند رفتن را نمی پذیرد و همین بر ماندن و بودن او کافی ست.
و متقابلا چطور او نمیتواند از حرکت ومبارزه ی ما برای اثبات حق انتظار نداشته باش
او زنده به ان ماند که ارام نگیرد موج بود که اسودگی او عدمش بود
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
از مرگ بر شوروی تا مرگ بر روسیه
ما در جنگ با آمریکا و تفاله های آمریکا هستیم. هر یک از اینها را شناسایی و به دادگاه معرفی کنید، ننشینند باز جائی را آتش بزنند. اینها مرگ بر شوروی را مطرح می کنند تا آمریکا(منسی) شود.
صحیفه امام ج 15 ص 29
مقام معظم رهبری در سخنان چند روز پیششان به مجرم افرادی چون موسوی تلویحاً اشاره کردند! همسویی موسوی با ضد انقلاب ها یک موضوع کاملا روشن است. پس جرا محاکمه نمی شود؟
موسوی در آخرین سخنرانی اینترنتی اش مواضع رهبری را در مورد انتخابات مورد هجمه قرار داد...آیا روشن نیست؟
نکات المبارزیه فی کلام بچّه مسلمون!
+..
+...
+ یه دو سه تا خالی رفتم تا جور نداشتن نکاتم در بیاد!
+ یکی از دوستان به این جمله چند زیانه ما گیر داده بود! اخوی! وبلاگ خودمونه دوست داشتیم میخی هم می نویسیم!!! کی می خواد چیزی بگه
+ دوستان بسیجی و دوستدار انقلاب لطف کنند، نفری یک ماژیک توی جیبشون قرار بدهند. چرا؟ یک سری آدم های احمق، ضد انقلاب در و دیوار شهر را به گند کشیدند. حداقل یک چوابی از طرف ما داشته باشند. همین دو سه تا شعار را عکس می گیرند و واقعیت ها را قلب می کنند. کار سختی هم نیست!
+ اگر کلیپی هم در این روزا گرفتید برای ما ارسال کنید که در اینجا ما در اختیار دوستان قرار بدهیم.
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
وقتی در نمازخانه نمایشگاه مطبوعات بودیم، ناگهان دیدیم حاج سعید قاسمی وارد شد. آقای سهیل کریمی هم به طرف جاجی رفت و گرم سخن گفتن شدند. از اینکه یک فردی را می دیدم که شدیداً خودمونی و به قول خودش بچه پایین شهری است خوشحال بودم چون آدم هایی را دیده ام که تا کمی معروف می شوند و یا مسئول جایی می شوند جواب سلام را باید با قسط و نسیه ازشان پس گرفت! ولی جاج سعید نه!
پیش خودم فکر می کردم هنوز آن سخن شهید آوینی در مورد ایشان صدق می کند یا نه؟ آیا الان هم باید بگویم باید به حال افراد نگاه کرد! ولی حاج سعید قاسمی همان فردی است توی مستند شهید آوینی وقتی دوربین رویش زوم می کند می گوید: کارش را بچه های مردم می کنند و فیلمشو از من می گیرند. در هنگام اقامه نماز هم بدون اینکه تکبری داشته باشد به فردی که از نظر سنی ازش کوچک تر بود اقتدا کرد!
داشت از نمازخانه بیرون می رفت رفتم پیشش گفتم آقا سعید! قرار یک کار در مورد شهید آوینی و (بماند) بکنیم! بعضی ها می گویند این کار سیاسی است و ناید چهره شهید آوینی را داخل این موضوعات نکرد! بعد از اینکه خوب به حرفا هایم گوش داده بود! دست گردنم انداخت و گفت: ما یه تولی داریم و تبری! وقتی هم از نظر موضع سیاسی با این افراد مشکل داریم، می گوییم! نترس!
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
آقای شمقدری گلشیفته و گلزار را رها کن...
اگر در جمهوری اسلامی یک عنصر معلوم الحالی مثل گلشیفته فراهانی به دلیل مخالفت با مبانی اخلاقی و البته اعتقادی انقلاب کشف حجاب کند و در هر فستیوال یا فستیوالکی( فستیوال کوچک!) به دلیل حمایت از زن مظلوم واقع شده در ایران!!! جایزه ببرد! و یا مورد توجه محافل ضد انقلابی قرار گیرد چه معنا دارد که فیلم مشکل دارش با دستور مستقیم رئیس جمهور اجازه اکران بگیرد؟ چه معنا دارد آقای شمقدری در پی بازگشت و تعامل با این افراد باشد؟
آقای شمقدری! ما با هیچ کس عهد اخوت نبستیم! چرا باید این بت های پوشالی تراشیده شده توسط محافل سینمایی را ارج بنهیم؟ بجای هنرمند کردن متعهدان در پی متعهد کردن ناهنرمندانی چون گلزار و گلشیفته فراهانی بر آمدید؟ این چه تفکری است که بخواهیم خود را خیلی روشنفکر نشان بدهیم و از این گونه افراد حمایت کنیم؟
ناهنرمندی مثل گلشیفته فراهانی نباید با او بازی رسانه ای کرد! به نظر من کارهای گلشیفته فراهانی باید علنی در صدا و سیما بیان و مورد نقد قرار گیرد! که مثلا کشف حجاب و رقصیدن و خواندن با خواننده ای چون محسن نامجو از نظر عرف اخلاقی و اسلامی چه حدودی دارد؟
نکته:
این سهیل جان محمودی! باز هم در صدا و سیما ظهور پیدا کرد! و از شجریانی که ضد نظام حرف می زند حمایت کرد! شجریان هم ناهنرمندی که به قول دوستان هر چه دارد از انقلاب دارد! مسئولان فرهنگی که کاملا بی خیال به سر می برند و در پی پر و بال دادن به اطرافیان و کارهای فرمالیته هستند، لطف کنند دیگر در پی بازگشت امثال شجریان نباشند!
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
نظر باباطاهر در مورد توهم سبز!
این دو بیتی های باباطاهر بسیار جالب و پر مغز هست، مخصوصا این دو بیتی...
دگر شو که مو جانم بسوزد گریبان تا به دامونم بسوزد
برای خاطر یک سبز رنگی می ترسم که ایمونم بسوزد
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ