برای یک کار وارد یکی دفتر مجلات شدم. پس یه کمی رد و بلد شدن صحبت ها گفتم شما کلیپ و از این چیزا دارید به ما بدهید برای مبارزکلیپ...
برگشت گفت: اه شما هستید! فلان کار را شما کردید؟ واقعا افتضاح بود! منی که خودم فلانم و بهمانم حالم بد شد اینو دیدم!
یکی نیست بگه! آقای بلد چرا شما هیچ کاری نمی کنید! با یک مجله ای که از نظر رسانه ای برد بسیار مفتضح دارید و هنوز کار کلیشه ای می کنید این همه ادعا پشت هم خواباندید فکر می کنید با چهار تا مطلب که فوقش حدود 5000 نفر( فرض محال) بخوانند شما شدید افسر جنگ نرم و دیگه جنگ نرم را شماها تموم کردید!
خطاب به بعضی به دوستان پر مدعا...جنگ نرم جنگ است نه مسخره بازی! این نیست که تعطیلات نوروزی شد جنگ نرم هم خوابید! کمی مسخره نیست؟
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
یاد سخنان حاج سعید قاسمی افتادم که 8 سال جنگ دروغی بیش نیست که به خورد من و شما دادند و چرا بعضی ها دو سالش را بعضی ها فید می کنند! نویسنده این سطور نمی گوید در این 8 ماه جنگی و دفاعی نبود بلکه می گوید یک طیفی که در خواب بودند را بیدار کرد. مگر پیشتر از این حرفا حضرت امام خمینی ره نفرمود که تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم و حضرت آقا بارها بارها نفرمود تهاجم فرهنگی و چون امروز فرموده اند جنگ نرم همایش به همت دولتی ها برگزار کردند و وزیر امور خارجه با خوش خیالی گفت که فکر کنم قدم های خوبی برداشته شد! کلا مسائل اینقدر آسان است؟ و اینها خواب هستند!؟ و نیز مگر شهید آوینی نفرمود شاید جنگ خاتمه یافته ولی مبارزه پایان نخواهد یافت.
به نظر من رویش ها همه در این 8 ماه نبوده! یکی به میل زد و کفت چون شما وبلاگ هستید!( با درجه تحقیر 90 درصدی ) بیا ما مردم خداجو کمکی بکنیم که شما حال کنی؟؟؟ منم گفتم عزیزم یه 19 ماه( تاریخ تاسیس مبارزکلیپ ) دیراومدی!
از اینکه به بعضی ها برخورد که یک وبلاگ!!! با همه درجات تحقیرش جایزه دادند می گویم میزان اثرگذاری کار هست نه وبلاگ یا سایت بودن یک مجموعه! برای اینکه بعضی از بهونه گیری های بعضی ها را خاتمه بدهیم ان شاء الله عمری بود، به سایت تبدیل می شویم.
تشکر: جنبش عدالتخواه نیز مبارزکلیپ را برنده اعلام کردند! اما جالب است که سایت الف! جایز می برد! یه بار هم تماس گرفتند و دیگر هیچ! البته مهم نیست! ( همه با هم جرا زحمت کشیدن ما که راضی نبودیم!)
با اینکه حسین خان قدیانی را دوست می دارم از آنجائیکه به اسفندیار دولت هم نقد دارم... دلیل نمی شود به دلیل اسفندیار دولت حمایت پسر شهید همت را از اصلاح طلبان را پاک کنم! آن جدا این جدا و دیگر هیچ! اصلا مگر مشکل پسر شهید همت برای حمایت از اصلاح طلبان آقای مشایی بوده! تازه اگر هم بوده پیدا کنید پرتقال فروش را...
+ خوب دارم می روم راهیان نور! پس یه 5 6 روزی نیستم احتمال داره وب کلیپ ها به تعطیلی برسه! حلال کنید...
+ از دوستانی که به من گفتند منافق تشکر می کنم! از دوستانی که گفتند تو از مشایی چیزی کمتر نداری تشکر می کنم!! و از دوستان بسیح علوم و تحقیقات که به دلیل متهم کردن من حتی پس از 5 روز حاضر نشدند مراتب اشتباهشون رو قبول کنند باز هم تشکر می کنم! کلا تشکر می کنم!
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
بالا و پایین روستایی به نام تهران!
وقتی جمعه وقت میشه با خانواده یه سری میریم روستامون با این لفظ بالا و پایین مواجه میشیم! راستی همه جا بالا و پایین داره؟ توی روستای ما بالا و پایین فرقی نداره( البته ما برای پایین روستا هستیم!)
اما در تهران این بالا و پایین یک نمود عینی دارد آدم کسانی را در این شهر می بیند که در برای مقداری پول حلال در به در دنبال کار می گردند و عده ای از سر سیری مفرط برای سگ گمشده ای که شاید میلیون ها قبلا خرج اش کرده، عکس رنگی پخش میکند و برای پیدا کردنش 500 هزار تومان مژدگانی می دهد! بالا و پایین! مسئله در این شهر همین است!
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
این بار امام حسین ع شهید نمی شود...
شاید سید مرتضی گذاشتن یک دور علم شناسی برای همه ضروری می دانست، علم شناس باش! علم ها را بشناس در هر زمان که چه کسانی با اسم دین و به قصد ثواب به کشتن حسین ع در امدند! علم شناس باش! و بدان کسی که روی سینه حسین ع نشست یکی از یاران امیر المومنین بود! علم شناس باش! و بدان که داستان کربلا یک داستان تلخ برای چپ کرده هاست. علم شناس باش و بدان که هیچ وقت نباید رنگ ها به اسم دین تو را فریب دهد! علم شناس باش و بدان علی زمان در عین اقتدار مطلوم است! وعلم شناس باش و بدان کسانی بودند که دلشان به حسین ع ولی جاماندند! طرماح یک جامانده است! تو تلاش کن اگر جاماندی همچون طرماح بگردی! علم شناس و بدان به گفته علی زمان شرایط به گونه ای نیست که ما به صلح سبط اکبر مجبور شویم برای حفظ اسلام! این عزیز گفت اگر یزیدی ها فشار بیاورند حادثه عاشورا را تکرار می کنیم. پس اگر حادثه عاشورا تکرار شد بدان امام حسین ع شهید نمی شود...
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
هیچ گاه اسارت جسمی ، درون ازادی خواه را در خود نگه نخواهد داشت ، حتی همچون پرتاب تیری از کمان به سوی نقطه ی منتخب رها خواهد شد. در تنگنا ماندن ، اوج گیری درونی را میتواند پر و بال دهد و صعود را در این مسیر نهایی فراهم سازد . معمولا دید ظاهری و افکار غلط ،حبس را عامل فنا پذیری میداند اما با کمی تعمق در آن انفجاری چون نور در درون را برای ما نمایان خواهد کرد .
اینکه صدای در گلو مانده در نهایت فریادی را در بر دارد شکی نیست اما گاه احتمال سکوتی معنادار را میتوان داشت که در آخر به فریادی بالاتر از فریاد ظاهری ختم میشود و صدای ان ، در ذهن ما طنین انداز شدنی ست.
حال که از تن درگیر حاج احمد متوسلیان سالها میگذرد هرروز این بانگ از عمق وجود ایشان بلندتر میشود و از درون ازاد طلب خویش حکایت میکند . نگرش ما این رهایی طلبی را که منجر به پرواز میشود نشئت گرفته از یک منبع ازاد و بدون تعلق میداند در واقع بعد درونی در کنار یک دید الهی برداشته شده ازهمان منبع قرار میگیرد و جهت درستی را از نشانه گرفتن هدف به ما نشان میدهد . همین بینش الهی که عامل اصلی برای پی بردن ما به موضوعات میشود شخص را با خود یکی میکند و تبعیت را با خود همراه میکند که سرانجام انسان را چون دستهایی جدا ناپذیر به هم متصل میکند . همین منبع که نام اسلام برگزیده ی اوست دراثبات حقیقت و بیان حقانیت گام برداشته و چطور میتواند از ما انتظار همراهی نداشته باشد و ما نیز چطور میتوانیم از وجودی ماندگار که از ماندن حقیقت استوار شده و در پی روشنایی ست انتظار خاموشی را داشته باشیم ، و همان طور که داشتن حضوری جاوید واثبات ان در گرو نقشی دائمی می باشد ، و همین درارام و قرار نداشتن نهفته هرچند توانایی ذکر ان با قلم نیست ولی انسان را تشنه تر از گذشته میکند تا بیش از پیش در پی یافتن واقعیت باشد واقعیتی حیاتی همچون اب که اگر به کج راهه سمت و سو داشته باشد سرابی بیش برای ما نخواهد داشت
همان طور که حاج احمد زنده بودن را در حرکت دنبال میکند و ایستادن را ضد وچود داشتن و چاوید شدن میداند و تا نشانی از این جنبش و پویایی را در زمین نکوباند و اثری از حقیقت را در انتهای بی انتهای افق نمایان نکند رفتن را نمی پذیرد و همین بر ماندن و بودن او کافی ست.
و متقابلا چطور او نمیتواند از حرکت ومبارزه ی ما برای اثبات حق انتظار نداشته باش
او زنده به ان ماند که ارام نگیرد موج بود که اسودگی او عدمش بود
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
