صدا و سیما، تروریست ها را نشان بده!
به کجا م
ی روی؟ تا وقت داری صرف لغویات می کنی...دم از هر چیزی می زنی غیز از حق! در ایتدای جنایات یهودیان صهیونیسم به غزه! در خواب بودی! تا وقتی که سخنان کوبنده مقام معظم رهبری که از همه مجاهدان خواست که به پا خیزند...دیدی! باید یه کاری بکنی؟ خوب یه کمی تحلیل و نشان دادن بیشتر اخبار!
صدا و سیمای جمهوری اسلامی حکم یک رسانه عظیم و مهم تشیع را دارد و انعکاس بعضی اخبار خیلی به سود وحدت بین ما و برادران اهل تسنن می شود! این همه دانشجو برای رفتن به غزه اسم نوشتند! ولی شما خبری از آن ها را می بینید؟ نکند چون ما در فتوای یک مشت کافر به تروریست بودن محکوم می شویم...نشان دادن و تهیه خبر به ضرر اسلام و مسلمین است! من نمی دانم ولی انگار در روز شهادت شهید مصطفی مازح، شهید اجرای جکم ارتداد سلمان رشدی ملعون! صدا و سیمای ما سکوت می کند...چون متهم به حمایت از تروریست نشود.
گرفتن باغ قلهک توسط دانشجویان! و یا درگیری نیروی های انتظامی با دانشجویان در جلوی سفارت مصر...و یا تحصن دانشجویان استشهادی در فرودگاه مهر آباد! سوال اینجاست چرا باید این مسائل سانسور بشود! چه شده است مسئولین صدا و سیما را...به کجا می روند!
این دین داری صدا و سیما همچون همان حیوانی است که وقتی در گردنه ها حرکت می کند...همیشه لب پرتگاه راه می رود! این مسلمانی نیست! این فقط در مرز بودن است! آن روحیه انقلابی صدا و سیما کجا رفته! یا اصلا نبوده که امروز باشد! نکند این بچّه های تروریست!!! چون حجاب کامل دارند و دم از جهاد و خونخواهی مسلمانان می زنند برای روحیه آقازادگان بد است و آن ها را دچار افسردگی می کند!
نکند می گویی...مربی! این دهه...دهه ثباته! نه دادش ما ثبات نیست! ثبات یعنی بی رگی! ثبات یعنی نا مسلمانی! ثبات یعنی...نکند می گویی...الان بحث! بحث امنیت ملیه!!! دیگه این بوی الرحمن بازی ها تموم شده! حیف که تو حرف ما را نمی فهمی؟!
نکات المبارزیه فی کلام بچّه مسلمون!
+ شب هشتم محرم امسال در بیت مقام معظم رهبری پس از مراسم فردی پشت میکرون رفت و گفت...مقام معظم رهبری از دانشجویانی که شش روز در تحصن برای مردم مظلوم غزه هستند...تشکر و قدر دانی می کند. قابل توجه...صدا و سیما...دیگر بهانه ای برای ارائه نکردن را دارِی؟
+ دانشگاه...خبر داری...نه...چی شده...یک فردی توی کاظمین...به خودش بمب بسته و رفته سوی زوار ایرانی...یا ابالفضل!!! بشیر!!!....الو بشیر؟ الو کربلا...بشیر نیست!!..
و بشیر از کربلا نظر گذاشت...آقا بشیر همیشه سالم باشی! 
+ کربلایی بشیر رضاپور هم از راه رسید! باهاش تماس گرفتم...چشم همتون روشن! انشاءالله دنیای مجازی بوی یک کربلایی دیگر را می گیرد...
+ دستم اصلا به نوشتن نمیره! اصلاً... حتی یک مطلب نوشتم و بعدش پاک کردم...امتحانات هم داره شروع میشه! نمی دونم....حتماً یه حکمتی داره!
+ حاج آقای پناهیان می گفت...سعی کنید هفته ای یکبار روضه رو فراموش نکنید...چون روضه ذکر است...نمی خواد گریه هم بکنید...فکر کنم شیخ مهدی بود می گفت من یک شب بدون گریه و روضه نخوابیدم!
عشق یک سینه و 72 سر می خواهد.....بچّه بازی است مگر، عشق جگر می خواهد
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
توقف روبروی دستگاه امام حسین ع اکیداً ممنوع!
دیدید گاهی افراد با هر نیتی به حق و ناحق شروع به گیر تراشی! از مجالس حسینی می کنند! این بدیهی است که انتقادهایی وارد است و علما و افرادی که به حق دارند دلسوزی می کنند، باید ازشون تشکر کنیم.
ولی...گاهی که بیشتر از گاهی! می بینم افراد دارند به ناحق به این دستگاه توهین می کنند! من در جوابشان می گویم! حضرت حر برای دقایقی به ناحق روبروی امام حسین ع ایستاد...برای دقایقی دل حضرت زینب س و بچّه ها رو شکوند...با اینکه ادب کرد و بعد امام حسین ع بخشیدش از سه چیز محروم شد:یک) با جمع شهدای کربلا دفن نشد! دو) بر جنازه اش امام معصوم( امام سجاد ع ) نماز نخواند! سه)سرش به نیزه نشد!
شاید عنوان مطلب هم این بود بهتر می شد... توقف روبروی دستگاه امام حسین ع به ناحق اکیداً ممنوع!
نکات المبارزیه فی کلام بچه مسلمون!
+ به قول یکی از دوستان وبلاگ نویس...ما داریم به آرزوی کودکی خودمان، همان آرزوی جنگ اسرائیل و آمریکا نزدیک میشوم! حکم جهادی رهبر انقلاب صحه بر این حرف می گذارد.
+ خبر خبر...بشیر رضاپور امروز از حرم امیرالمومنین با من تماس گرفت و پیام داد که برای همه بچه های وبلاگنویس دعا کردم و نماز خوندم! یا امیرالمومنین...
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
بره از دعوت بگه! واقعاً فیلم ضیعیفی است و جلوه های فمینیستی توش موج می زنه! بره بگه حجاب دختران ایران اینه! بابا ما هم متمدنیم...آرایش و گریم مثل شما فرقی نمی کنه! به حضرت عباس زنان های ما هم مثل شما هستند...فقط بهشان ظلم میشه... اصلاً بری حاج کاظم و عباس رو نشون بدی...بعد بگن...ترورریست روانی ریشو! اینا به درد چی می خوره! می دونی چیه؟ حاج کاظمی که ساخته تفکر خوده حاتمی کیاست اون نمی شناسش! حاج کاظم دردش این بود که کسی اون رو درک نمی کرد! دادا ابراهیم جهانی شدنت مبارک...!!!
خواستی بخونش!
+ گاهی فکر می کنم چرا محسن مخلمباف چپ کرد...( ربطی به بالایی نداره!) از توبه نصوح تا چی! سکس و فلسفه! اما درست نگاه می کنم! می بینم این محسن( حیف اسم ما که رو تو گذاشتن ) مشکل اعتقادی داشته! از همون توبه نصوح...یک خط کج! البته کمی کج! که وقتی زمان گذشت چی شد...سکس و فلسفه! اون خطای کوچیک اعتقادی که توبه نصوح بود این بود که مخملباف فکر می کرد توبه کردن یعنی اینکه فرد آبروی خودش ببرد! بابا این اصلاً با تعالیم اسلامی مخالف است! گناهات رو فقط به خدا بگو ! من حرفم اینه این مشکل اعتقادی شاید کم بود! ولی در ادامه سیر تکاملی اون خیلی اون رو کج کرد و باعث سقوطش شد!
+ دیگه باید از پست بشیری در می آمدم...تجربه خوبی بود! خدا خیرت دهد!
+ این نظر هم امین عارفی گذاشته خیلی جالب بود...یادمه حاتمی‌کیا تو یکی از مصاحبه‌هاش گفته بود: دعا کنید در کرخه بمانم و در راین غرق نشوم .....( بالاخره از راین تا کرخه! یا از کرخه تا راین!)
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
سلام! بابا مسلمون باید از کجا شروع کنه! سلام دیگه! فکر کردن نداره...
عنوان به پا بیوب لاگ! چقدر شبیه بیوتن!
این بشیر گفت تو شبیه ارمیا هستی؟! البته نه این ارمیای بیوتن! ارمیای ارمیا!$$$( چون جا کم دارم همین وسط$ می گذارم!) بعد این بیوتن داد به ما و گفت بخونش! حالا من تازه بیوتن رو تموم کردم...
ندایی داره میگه..." انا ارسلناک بشیرا و نذیرا لا تسال عن اصحاب الجحیم " بشیر جان! دیدی اوس کریم به رحمه للعالمین می گه درسته که تو بشیری!!! اما مسئول کافرانی که می روند جهنم نیستی؟! ای بابا! نیمه پر ریش من می گه خوب ایول خدا رو! این همه بشیر و نذیر قبلن فرستاده دیگه پیامبر چرا این قدر دل سوزی می کنه؟! نیمه 1+1+1+1+1+1+1 تیغه من میگه! مگه بدا دل ندارند!!!! خدایی این بی ریشه خیلی با معرفت تره!$$$
تا حالا آقا محسن کسی ازت پرسیده چرا اسم وبلاگتو گذاشتی بچّه مسلمان؟ چرا می گن شبیه شهدایی! چرا برای این عکس کنار وبلاگت فاتحه خوندن؟ چرا بچه های مسجد بجای آقا محسنو و این چیزا می گن حاج محسن!؟ خوب جوابش معلومه آره... توی بدترین دوران عمرم! یعنی دبیرستان بهم می گفتن بچّه مسلمون! خودت بخوان حدیث مفصل...یادمه هنوز مد نشده بهم بگن بچّه مسلمون! وسط بازی فوتبال یکی داد زد بچّه مسلمون! یک دفعه همه بازی رو ول کردند و شروع کردن به خندیدن!!! شاید بگی عقده ای!!! قضیه حاج محسنو خودم نمی دونم...حاج محسن! یادمه یکی از بچّه اومد بهم گفت توی رفتی مکه! گفتم نه! گفت پس چرا حاج محسن! گفتم می گن دیگه! یا یکی می خواست ببینه توی شناسنامه ام اومده حاج محسن!!!$$$ اینا چه ربطی به شما داره!!!!
شاید بشه همه چیز رو توی کادر مستطیلی فوتبال آورد! ولی همه آدما رو نمیشه توی بیوتن امیر خانی هم! البت وقتی ارمیا می ره آمریکا و احساس غریبی می کنه و برای بعضی کار های عادی جریمه میشه! من هم یاد خودم می افتم که اومدم تهران! برای دوبار تا حالا از تهران بدم اومده! اینجا غریبم!(شعر کنار وبلاگو بخون!)$$$
اسمع...افهم...خدایی برای خودت خوندی؟ تلقین رو می گم! یقتو گرفتی! بگی اسمع...افهم...آره من گرفتم...همین شب قدری! توف به ریا.... واقعاً همه ازت کار درست تر هستند بجز خودت! الان این پست و نظرات بشه کفن محسن اردستانی که رستمی اش را همه فراموش می کنند! بگند آقا 40 تا مومن امضاء کنند... امضاء می کنند! می گن بابا بچّه کار درستیه! خوبه! هی این بشیر هم هندونه ول می ده! وقتی هم که بمیری برات قرآن می خونن! می دونی چرا؟ چون خودشون خوبند! ولی 15 نفر امضاء نمی کنند! البت 14 نفر + 1 که نفر نیست! اوس کریمو می گم...می گی بابا رحم خدا سبقت می گیره...می گم ول کن! اسمع...افهم...$$$
...لا تسال عن اصحاب الحجیم؟ اوس کریم! چرا؟ حالا اومدیم زیونم لال ما شدیم اصحاب الجحیم! حالا این پیامبر به این با معرفتی نباید از من حال بپرسه! بابا همه نماز ما از سقف خونمون بالاتر نمیره! همه هم فکر می کنن عجب بچّه خوبی! چقدر شبیه شهداست!!! این کار رو بدتر می کنه! بشیر جان! روضه باز که می دونی چیه؟! همینه ها!!! بشیرا .و نذیرا!!! $$$
زمان شهدا که وب لاگ نبود! اون ها آدم های بیوب لاگی بودند! اما عجب لینک هایی داشتند! از کجا ها ثبت می کرد بازدید هایشان را! به قول بچّه ها( خودم! ) آی تو روحت! نمی شد یه چند سال جلوتر به دنیا می آمدی؟! صبر کن دادش تند نرو...یعنی می رفتی شهید می شدی؟! خوب آره دیگه! یا خودم!!! یادمه هی دم از شهید شدن و این چیزا می زدم...دادشم گفت دارند برای لبنان و فلسطین اسم می نویسند! عملیات استشهادی و ..دیدیم پاهام لرزید! پس خدا رو شکر که کسی نمی فهمه ما هنوز مرد نیستیم! بچّه جوون چه کار به کار خدا داری؟! خدا آبرویت رو خریده!!$$$
ارمیا می فهمه که رفتار سوزی نشانه مثالی نمازش است! چقدر باحال! چقدر کار درست! بابا این ارمیا خیلی کارش درسته! یک آدم ریشو !! به به! ریشو! ریش دیگه ریش! می گن آدم با هر چیزی که دوست داره با همون مشهور میشه! نه ببخشید محشور میشه! شما چی رو دوست دارید؟! راستی سهراب چی دوست داشت؟ شاید اینا تو بیوتن راست می گن که (امام) خمینی فقط مردن یاد داده به ما!!! خدایی نگاه کن بجای اینکه مثل بشیر از هوای دو نفره و زیبایی های شمال بگم اومدم بردم شما رو کجا؟ بهشت زهرا س... یک راست توی قبر! شب اول قبر! بابا مگه نمی گن به ثانیه بعدت اطمینان نداشته باش! بس چرا راحتی...$$$
یکی مثل خشی نیست بیا بگه آقا محسن! به قول بشیر قربون اون چیزای شهید همتی ات! برم...ول کن! الان ببین چند دلار رو ول دادی! اسمع...افهم! یا فلان ابن فلان! بشیر! ( منظور بشیری است که در قرآن آمده نه بشیر خودمان) چی کار کنیم حاجی! این اسمع! افهم! ها جواب نمیده! بشیر( همان بشیر خودمان) بعد از اینکه اسمع! افهم ها! تموم شد بیا سر قبر ما! از بچّه های وب لاگ خواستی بگو! از اون هایی که می گی با معرفتند! هندونه چنده؟ شب یلدا هم نزدیکه!!! $$$
بشیر نمی دونم که فکر می کنم شاید هیچ وقت جایی که تو قراری بری نرم! کربلا...گوش کن...آخر یه روز حاجتمو ازت می گیرم...!!! یادت اومد! خدایی وسط بین الحرمین اول حرم امام حسین ع می ری یا حرم حضرت عباس ع...اول کسی از بچه وب لاگ نویس که یادت می افته کیه؟ اصلاً گریه می کنی؟ با معرفت امام حسین ع طلبیده تو رو؟ چرا نمی فهمی! بشیر: چیز نزن! سینه بزن! جون تو دارم سینه می زنم! هیئت بهترین امیده واسه دل تنگیام! کاشکی همیشه سینه می زدیم! الان می گی داغ کردی توی شوری! ای جووونم حسین حسین حسین حسین! چه ذکری هست این ذکر!!!$$$
دوباره یاد اون نوحه می افتم! یه روز میشه منم می رم...شما رو تنها می ذارم! با هیئتا...بشیر بشیر! اومدند! اومدند سوال کنند! بشیر! سخته! آی تو روحت دیگه اونجا هیچکدوم جواب نمیده! نه مبارز نه بچه مسلمون نه محسن اردستانی رستمی نه حاج محسن! نه شبیه شهدا بودن!خدایا! دمت گرم! کارت درسته! یکی نیست بگه به خدا یاد نده که خدایی کنه! به خودت یاد بده که چه جوری بندگی کنی؟!$$$
سرتون رو درد آوردم...اصلاً پستم بشیری نشد انگار عذابی شد...ببخشید! خواستم پستم دخترونه بشه که نشد...!!! به 40 تا امضای مومن توی کفنم احتیاج دارم هر کی می تونه توی نظرات اعلام کنه....بسم الله!!!
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
قصد کرده بودم یک هفته دست به کامپیوتر و اینترنت و وبلاگ و این چیزا نزنم، اما نشد...شاید بیشتر تقصیر این بشیر بود! حرف خاصی نمی خوام بزنم...فقط...
بشر فکر کرد که برای راحتی در راه رفتن خوبه همه زمین رو چرم کنه! اما نشد! چون عملی نبود...خوب اومد پای خودش رو چرم گرفت( به پا کنید کفش!!!) کفش چیز خوبیه! اگر واکس بزنی می گن شخصیت داری؟ بعضی ها برای افزایش قد استفاده می کنند!! بو نده!!! کفش عامل مهمی در تفکرات ما هسته! که چه کفشی بپوشیم! چه رنگیه باشه! مد یا نه! اصلاً بعضی از کارشناسانی که من هم نمی دونم کی هستند می گن کفش مایه حیاته! 
اما گاهی یک کفش هم میشه عقده!؟ آره عقده درست خوندی! میشه غیرت! که خبرنگار عراقی از پاش در میاره و وسط جلسه کنفرانس عملیات سنگ زدن به شیطان رو پیاده می کنه! شنیدم می گن انتفاضه کفش!!! حال دیدی کفش چقدر مهمه!
+این شعر رو یکی از دوستان برایم فرستاده....
فردوس، ماکتی ست ز ایوان کوی تو یوسف اسیر جلوه و مبهوت روی تو
شیعه خبرنگار غدیر است در جهان کفش تمام شیعه نثار عدوی تو
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان)
نوشته شده توسط : محسن اردستانی رستمی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
